شنبه ۰۱ آذر ۰۴ ۲۳:۴۸ ۱ بازديد
همه رفیقام میدونن که من چقدر عاشق معماری ام. ولی راه رسیدن به مدرک کارشناسی ارشد معماری، پر از پیچ و خم بود. میخوام داستان خودم رو براتون تعریف کنم، شاید تجربههای من به دردتون بخوره.
یادمه وقتی تصمیم گرفتم کنکور ارشد رو بدم، کلی استرس داشتم. زمانم کم بود و حجم درس ها زیاد. یه روز یه دوست بهم گفت که یه وبینار آموزشی توی پلتفرم دانشگاهی دکتر اباصلتیان دیدم که خیلی بهش کمک کرده. منم رفتم و اطلاعات مفیدی به دست آوردم.
بزرگترین نقطه قوتم، استفاده از "منحنی فراموشی" بود. میدونم خیلی از شما این اصطلاح رو شنیدید. درسته که اولش وقتگیر بود، ولی بعد دیدم چطور توی زمان صرفهجویی میکنه و کمکم کرد مطالب رو بهتر تو ذهنم نگه دارم.
نکته دیگه این بود که بلد بودم چطوری آزمون بدم. تکنیک مدیریت زمان سر جلسه آزمون رو یاد گرفته بودم. میدونستم چطور باید به سوالای آسون اول جواب بدم و وقت کم نیارم. این مهارت رو خیلی ها نداشتن.
اما از همه مهمتر، کنترل حال روحیم بود. من آدمی بودم که با یه برنامه تکراری و خستهکننده، سریع دلسرد میشدم. فهمیدم که باید بین درس و زندگی تعادل برقرار کنم. برام مهم بود که حین مطالعه برای مدرک ارشدم، احساس زنده بودن داشته باشم. برای همین، گاهی وقتا میرفتم یه آموزش غیردرسی میدیدم که به روحیهام خیلی کمک میکرد.
پیادهروی روزانه هم برام مثل دارو بود. یه مدت بخاطر درس، پیادهروی رو قطع کردم. دیدم اون شور و انرژیم رو از دست دادم. فهمیدم که بعضی چیزها رو نباید قربانی کنی، حتی برای مدرک گرفتن.
من آدمی بودم که مطالب حفظی رو سریع فراموش میکردم. اگه مدتی با مطلبی درگیر نمیشدم، کلا از ذهنم پاک میشد. موقع کنکور که تموم شد و کلید سوالا اومد، اصلا یادم نبود چی نوشته بودم! برای همیشهه که اینجوری نباشم، میدونستم باید مداوم مرور کنم.
حرف آخر اینه که خودتون رو خوب بشناسید. بدونید چطور باید درس بخونید و چطور حال خودتون رو خوب نگه دارید. من با شناختن نقاط ضعف و قوتم، تونستم مدرک کارشناسی ارشد معماری رو بگیرم و به هدفم برسم. امیدوارم قصه من براتون مفید باشه.
- ۰ ۰
- ۰ نظر