چهارشنبه ۰۵ آذر ۰۴ ۱۹:۴۱ ۱ بازديد
سلام به همه، من بهتا هستم. میخوام داستان چهار سال زندگیم رو براتون تعریف کنم؛ از روزی که میخواستم انتخاب رشته کنم تا وقتی که با مدرک لیسانس معماری تو دستم، پا به دنیای کار گذاشتم. اینجا قرار نیست بهتون بگم چه کاری بکنید، فقط قصه خودم رو میگم.
اولین سوال بزرگم این بود: برای گرفتن مدرک معماری، از هنرستان برم بهتره یا از ریاضی؟ من خودم از رشته ریاضی اومدم. کلی کنکور خوندم و یه سالم بیشتر طول کشید. اما از دوستام که از هنرستان اومده بودن شنیدم که اونها یه پله جلوترن. چرا؟ چون دید هنری و خلاقیتشون از همون اول تقویت شده بود. در مقابل، من با کلی فرمول و فیزیک اومدم که شاید تو یه جای خاصی از مهندسی معماری به درد بخوره. پس هر مسیری رو که برید، نقطه قوت خودشو داره.
یه باور عمومیه که میگه برای رشته معماری باید حتما خلاقیت فوقالعاده و استعداد ذاتی داشته باشی. اما نظر من فرق داره. به تجربه دیدم که علاقه مهمه، اما وقتی بدونی با همین مدرک تحصیلی میتونی آینده مالی خوبی برات بسازه، اونوقت خودبهخود علاقهمندتر هم میشی.
ورود به ترم اول دانشگاه، یه دنیای کاملا جدید بود. حتی صندلیهای دانشکده ما با بقیه فرق میکرد. اولین روز، استاد بهمون یه کاغذ A3 و مداد داد و گفت: "یه خط صاف از این سر تا اون سر کاغذ بکشید." باورم نمیشد! فکر میکردم برای مهندسی معماری اومدیم. اما همین تمرینهای ساده طراحی دست، پایه و اساس کار ما شد. باید هر ایدهای که توی ذهنت بود رو میتونستی سریع و روان، با دست روی کاغذ بیاری.
بعد نوبت به ماکت سازی میرسید. یادمه برای پروژه "ویلای گنجنامه" باید یه حجم با فوم درست میکردیم. زمین سایت رو با توپوگرافی شبیهسازی کرده بودیم. من سه تا ایده عجیب و غریب آماده کردم و استاد فقط همون سومی رو که یه مثلث قائمالزاویه بود و یه باکس ازش زده بود بیرون، تایید کرد. طبقه همکف رو برای پذیرایی و آشپزخانه طراحی کردم و طبقه اول رو برای دو تا خواب.
یه بخش جالب ماجرا، جنگیدن با وسایل نقشهکشی بود! یادمه اولین باری که از میز نور استفاده کردم، داشتم سعی میکردم کاغذ رو محکم بهش بچسبونم که میز تق تق میکرد و حس میکردم داره میشکنه! با اینکه طراحی با نرمافزارهایی مثل اتوکد راحتتر بود، استاد اصرار داشت همه کارها دستی باشه. اینجوری بود که توی یه هفته، غرق در ماکتسازی، پلانکشی و رندرهای دستی میشدیم. زندگی یه دانشجوی معماری، یه جورایی همیشه درگیر و شلوغه، اما پر از حس accomplishment بود.
پشت همین خاطرات سخت و شیرین، یه روز رسید که مدرک کارشناسی معماری رو گرفتم. حالا نوبت ورود به بازار کار بود. اینجا بود که فهمیدم تئوری دانشگاه فقط یه بخش ماجراست. باید میآموختم چطور دانش رو به عمل تبدیل کنم. توی این مسیر، مشاورههای پلتفرم دانشگاهی دکتر اباصلتیان خیلی بهم کمک کرد تا بتونم مسیر شغلیام رو پیدا کنم و با اعتمادبهنفس بیشتری قدم بردارم.
پس اگر شما هم به فکر گرفتن مدرک معماری هستید، بدونید که این مسیر، یه ماراتن هست، نه دو سرعت. پر از چالشهای طراحی، ماکتسازی و شببیداریهاست، اما در نهایت، وقتی نتیجه کار رو میبینید، میفهمید که همه سختیهاش ارزششو داشته.
---
Dr. Abasaltian Academic Platform
Dr. Abasaltian Academic Platform
TOEFL | IELTS | MHLE
GRE | PMP | Cisco
MBA | DBA | IMAT
- ۰ ۰
- ۰ نظر